به گزارش راهبرد معاصر؛ در عصر موسوم به ارتباطات، استفاده ابزاری جریان جهانی استکبار از رسانهها امری واضح است. امروزه یکی از مصادیق و کارویژههای اصلی رسانههای تحت امر جریان استعمارگر، همراهسازی افکار عمومی با استفاده از انواع عملیات روانی پیش از انجام هرگونه اقدامی در عرصه میدانی است؛ از این مسئله تحت عنوان «پیوست رسانهای اقدامات میدانی» نام برده میشود که اصولاً در کاهش هزینههای اقدامات میدانی تأثیر قابلتوجهی دارد. بهعنوان نمونه فضاسازیهای رسانهای صورت گرفته بهمنظور توجیه حمله نظامی به افغانستان بهواسطه ایجاد حس انتقامجویی در مخاطبان به دنبال حوادث 11 سپتامبر و یا القای وجود تسلیحات کشتارجمعی در عراق توسط کالین پاول در سازمان ملل بهمنظور زمینهسازی برای حمله به این کشور را میتوان برخی از اقدامات تاریخی ناظر بر این ادعا دانست.
از دیگر اقدامات هدفمند رسانهها، اقدام به انجام عملیات روانی در راستای ایجاد بازدارندگی است؛ برای نمونه در ارتباط با پرونده هستهای ایران، سیاستمداران آمریکایی همواره از وجود گزینه نظامی بهعنوان یکی از گزینههای موجود روی میز نامبردهاند؛ اسرائیلیها هم در طول دهه گذشته بارها از قصدشان مبنی بر حمله به تأسیسات هستهای سخن گفتهاند. در گذر زمان هر بار که اقدامات تعریفشده در سیاست «هویج و چماق» آمریکا کم اثر شده یا کارایی خود را از داده، ایجاد هجمه رسانهای با محوریت «احتمال حمله نظامی» علیه کشورمان در دستور کار قرار گرفته است؛ این اقدام احتمالاً بهمنظور ایجاد بازدارندگی در راستای گسترش برنامه هستهای ایران میباشد. همچنین از دیگر اهداف این فضاسازی میتوان به افزایش فشار بر افکار عمومی و حاکمیت جمهوری اسلامی در پذیرفتن شرایط طرف مذاکرهکننده غربی اشاره کرد[1].
برخی از افراد گمان میکردند که با روی کارآمدن دولت بایدن، بازگشت مجدد به برجام سریعاً در دستور کار دولت جدید آمریکا قرار ميگیرد؛ اما عدم پیشرفت مذاکرات فیمابین در اواخر ریاست جمهوری روحانی و انتخابات ایران و امکان چرخش در سیاستهای کشور به دنبال انتخاب رئیسجمهور جدید؛ مذاکرات را به تعویق انداخت. با روی کار آمدن دولت رئیسی هم پیشرفت محسوسی در روند مذاکرات صورت نگرفته و اخیراً نیز مذاکرات به اواخر آذرماه موکول شده است. درعینحال ایران، بهواسطه خروج یکجانبه آمریکا از برجام و بازگشت مجدد تحریمها، متقابلاً اقدام به انباشت اورانیوم غنیشده 20 درصدی، راهاندازی سانتریفیوژهای پیشرفته و تقویت توانایی در افزایش غلظت اورانیوم به 60 درصد و تولید فلز اورانیوم نموده تا موضع خود در مذاکرات احتمالی پیش رو را تقویت کرده و دست بالاتر را داشته باشد. از سوی دیگر 4+1، آمریکا و اسرائیل با نگرانی نظارهگر پیشرفتهای هستهای ایران هستند و معتقدند که ایران بهزودی به نقطه گریز هستهای[2] خواهد رسید.
جریان رسانهای تحت تأثیر تفکرات و مطالبات رژیم صهیونیستی، فتوای اطمینانبخش رهبر معظم انقلاب مبنی بر حرام بودن تولید و استفاده از سلاحهای کشتارجمعی مانند سلاحهای هستهای، شیمیایی و میکروبی را غیرقابلباور دانسته و در صحت آن تشکیک مینماید؛ بخشی از عملیات روانی در ارتباط با این موضوع در مقاله اخیر والاستریت ژورنال عینیت یافته است. این روزنامه نوشت است «[آیتالله] خامنهای و یارانش میلیاردها دلار هزینه تحریم و ناآرامیهای اجتماعی را تحمل نکردهاند که تنها بتوانند به سلاح هستهای نزدیک شوند. آنها ممکن است بمب را بسازند و بعداً برایش توجیهی (فتوا) بتراشند».
در راستای افزایش فشار بر مسئولان ایرانی در مذاکرات هستهای پیشرو، میتوان نیات سازمانهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی و ایالاتمتحده در جلسات اخیر آنها را موردبررسی قرارداد و حتی پیشبینی نمود. با توجه به تمرکز موساد بر جاسوسی از ایران _که به دنبال آن دسترسیهایی هم برای شبکه آن در ایران فراهم گردیده و خرابکاریها و ترورهایی هم صورت گرفته_ و با عنایت به مقالهی اخیر نیویورکتایمز مبنی بر اضمحلال شبکههای اطلاعاتی آمریکا در ایران؛ به نظر میرسد در دیدارهای رؤسای سرویسهای امنیتی و مشاوران امنیت ملی آمریکا و اسرائیل در راستای ارزیابی و تبادلنظر در رابطه با چگونگی برخورد با برنامه هستهای ایران، سازمان موساد دست بالاتر را در ارائه اطلاعات محرمانه داشته باشد. رژیم صهیونیستی احتمالاً در جلسات فیمابین بر لزوم برخورد نظامی با ایران تأکید کرده و به نظر میرسد در مواجهه با افکار عمومی نیز سعی دارد تا با القاء احتمال وقوع جنگ و حمله هوایی؛ فشار روانی مستمری را بر مردم و نظام ایران تحمیل نماید.
دراینبین به نظر میرسد وظیفهی پیگیری این خطِ عملیات روانی بیش از هر رسانه دیگری بر عهده شبکه خبری «ایران اینترنشنال» قرار داده شده است. این رسانه که بهواسطه حمایتهای مالی سعودی، منافع صهیونیزم جهانی را پیگیری مینماید، مدتی است که اقدام به طرح گزاره «جنگ قریبالوقوع ایران و اسرائیل» تحت عنوان «حمله هوایی اسرائیل به ایران» مینماید. ذیلاً به چند نمونه از این خط خبری اشاره میشود:
رسانههای تحت امر جبهه استکبار در تلاش هستند تا به طرق مختلف زمینه نارضایتی عمیق مردم را فراهم سازند. اين رسانهها میکوشند تا با پوشش همهجانبه و گسترده تجمعات، اعتراضات و معضلات کشور همچون فقر، تورم، بیکاری و ... اذهان عمومی را دچار تشویش نمایند. اکنون به نظر میرسد با توجه به نزدیک شدن به ایام اتفاقات آبان، تلاش رسانههای معاند از القای قریبالوقوع بودن جنگ میان ایران و اسرائیل در دو راستا قابلتحلیل باشد؛ اول اینکه احتمالاً این رسانهها در تلاش هستند تا با القا اجتنابناپذیر بودن جنگ، آستانه تحمل مردم را پایین آورده و روحیه آنان را تضعیف نمایند. همچنین آنان درصدد هستند تا با شایعهپراکنی، موجبات افزایش ناگهانی نرخ ارز و کمبود برخی از کالاها را فراهم ساخته و درنهایت موجب ایجاد تعارض میان مردم و نظام گردند. دوم اینکه انتشار هدفمند اینگونه اخبار را میبایست در راستای اعمال فشار بر ایران بهمنظور متوقف نمودن پیشرفتهای هستهای و بازگشت هر چه سریعتر به مذاکرات هستهای در نظر گرفت، اما با توجه به اینکه در دهه گذشته، حتی در دوران رؤسای جمهور جنگطلبی مانند بوش هم آمریکا هیچگاه از ایده حمله نظامی اسرائیل به ایران حمایت ننموده و با عنایت به اینکه بنا بر نظر اکثریت کارشناسان سیاسی هرگونه حمله یکجانبه اسرائیل به ایران به معنای نابودی تمام و کمال رژیم صهیونیستی خواهد بود؛ بنابراین باید گفت که تهدیدات اسرائیل امکان تبدیل از ایده به عمل را نداشته و صرفاً ابزاری برای پیشبرد عملیات روانی علیه کشورمان تلقی میشود.
[1] در ادبیات رهبری معظم انقلاب، این مدل گفتگو «مذاکره زیر شبح تهدید» نام گرفت است.
[2] دسترسی به مواد موردنیاز برای تولید بمب هستهای